چند روزی بود بنری با موضوعیت یادواره شهدا والفجر 8 بر روی پایههایی در جایجای شهرمان نصبشده بود در این بین نام و عکس شهید زاهدین خیراللهی که ازجمله شهدا این عملیات بود خودنمایی میکرد.
و هر بار که بنرها را میدیدم با خود زمزمه میکردم که شهدای ما چقدر غریب و ناشناختهاند که بعد از گذشت بیستوچند سال از زندگیمان وسی سال نبودنشان شاید اولین بار است که نام شهید خیرالهی را میشنوم...
البته مدتی است کاملاً به این باور رسیدهام تا اجازهای از جانب خود شهدا داده نشود هیچکسی افتخار و سعادت آشنایی با آنها را پیدا نخواهد کرد.
لحظهشماری میکردم برای مصاحبت و همنشینی با مادر شهید در مراسم یادواره شهدا، تنها منتظر اجازه خود شهید بودم...
صبح روز جمعه فرارسید بشدت اضطراب داشتم موانعی بر سر راه بودند که میتوانست مانع از حضورم شود ...
بالاخره از خانه بیرون زدم به حسینیه ایی نزدیک میشدم که از زمان بنایش تابهحال میزبان بسیاری از شهدا بوده و این روزها دیگر رنگ و بوی شهدا گرفته است.
"حسینیه عاشقان ثارالله"
تصاویر شهید در قسمتهای مختلف حسینیه با دعوتشدگان صحبت میکرد وبه آنها خوشآمد میگفت و شاید خیلی از دعوتشدگان از شهید خیرالهی تشکر میکردند که به آنها اجازه حضور داده است.

و من در عهد و پیمان، نوع و نحوه معامله تو با معبودت ماندهام؛ از باور عمیق تو نسبت به فرمانروایی خالق یکتا ماندهام.
تمام تلاشم را کردم تا با مادرت همصحبت شوم اما او تاب و تحمل بیان یک خاطره از روزهای خوش با تو بودن را هم ندارد.
تنها گفت: از اینکه یاد شهیدم را زنده کردید تشکر میکنم...
گرامی داشت یاد و خاطره ی تو امروز گرهخورده است به نام حضرت زینب (س) ...
میبینی؟ مدافعین حرم پرچمی مزین شده به نام دختر علی (ع) و تبرک شده ضریحش را به مادرت هدیه دادند.

راستی عبدالرحمن پورجوادی را یادت هست که باهم در جبهههای دوران دفاع مقدس بودید چند سالی ست برای دفاع از حرم عقیله بنیهاشم زینب کبری (س) به جنگ با تکفیریها رفته و فرمانده محور آزادسازی شهرهای شیعهنشین نبل و الزهرا سوریه شده است.
او امروز در مراسم یادوارهات راوی شده و از منش رفتاری تو برایمان میگوید، از اینکه همهجا باهم بودید باهم دورههای آموزش نظامی را طی کردهاید و اینکه تربیتمعلم و حوزه علمیه قبول شدی اما جبهه رفتن را فراموش نکردی و گفته بودی چون امام (ره) فرموده، رفتن به جبهه یک تکلیف است.

از عبادتهای نیمه شبت، از انگشتی که مدام لای قرآن جیبیات بود و خواندن قرآن را ادامه میدادی برایمان گفت.
عبدالرحمن امروز در جبهههای سوریه از ایثار و گذشت تو برای مدافعین حرمی میگوید که میخواهند راه امثال تو را ادامه بدهند.
پورجوادی میگوید: مدافعین حرمی که امروز 90 هزار شیعه در نبل و الزهرا را از محاصره دشمن تکفیری درآوردند به شهدایی همچون شما اقتدا کردهاند.
با برادرت هم صحبت شدم و گفتم از پیام برادر شهیدت زاهدین برایمان بگو، اوگفت: جوانان درک حقایق دوران دفاع مقدس و سنجش نوع، روش حیات و فعالیتهای مذهبی امثال شهید زاهدین خیرالهی را معیارزندگی شان قرار دهند.
انتهای پیام/
تنظیم: بختیاری