یادواره شهید قاسم مدهنی برگزار می شود

یادواره شهید قاسم مدهنی روز پنج شنبه در پادگان سپاه حضرت ابوالفضل(ع) لرستان برگزار می شود.

 

رزمنده 85ساله‌ای که مرید شهید زنده شد

خانه سید نور خدا موسوی مفرد؛جانباز صد درصد لرستانی که همیشه میزبان مهمان‌هایی از سرتاسر کشور است در روز عید مبعث نبی مکرم اسلام(ص) مهمان ویژه‌ای داشت.

پیرمردی ۸۵ساله از بروجرد که به همراه دو فرزند بسیجی خود در روز مبعث پیامبر مهربانی راهی منزل نور خدا شده بودند.

رزمنده 85ساله‌ای که مرید شهید زنده شد

آقای آزمایش ازجمله رزمندگان دفاع مقدس که این روزها به‌سختی راه می‌رود وطن‌ها با اشاره صحبت می‌کند از فرزندان خود می‌خواهد که در روز عید مبعث او را به آقا سید جانباز برسانند.

وقتی به که خانه سید می‌رسند بچه‌ها از او می‌خواهند که همراهی‌اش کنند اما او از دم‌دراز ویلچر پایین می‌آید و خود را به هر زحمتی که شده به سمت اتاق آقا سید می‌رود.

رزمنده 85ساله‌ای که مرید شهید زنده شد0

 خیلی تلاش می‌کنیم که بفهیم چه بین او و سید ردوبدل می‌شود اما انگار گفت‌وگویشان محرمانه است.

خانم سید می‌گوید سید مهمان‌های زیادی داشته اما آقای ازمایش بهترین مهمان من وآقاسید بودند.

انتهای پیام/

معلمی که دانش آموز کلاس درس شهید زنده شد

پرستاری از شهید زنده؛ تازه ترین روایت از درسهای یک معلم

جوانان؛ افسران جنگ نرم

<<امروز سرِ قضيه‌ي جوانها، يک جنگ نرمِ زيرپوستي بسيار فراگيري بين جمهوري اسلامي و آمريکا و همدستان آمريکا و صهيونيست‌ها برقرار است. من چند سال پيش خطاب به جوانهاي دانشجو گفتم: «شماها افسران جنگ نرم هستيد»؛(۳) شما هم هستيد، شماها هم همه‌تان افسران جنگ نرم هستيد. وقتي جوان، انگيزه دارد و اعتماد به نفس دارد و قدرت انديشيدن دارد و شجاعت دارد، افسر است - افسر در درگيري‌هاي رزمِ نرم، جنگ نرم- خصوصيت جوان اين است.

 

تهديدات توخالي در عرصه جنگ سخت

خب، حالا شما فرض کنيد افسري را با يک هويتي که مطلوب جمهوري اسلامي است و افسري را با هويتي که مطلوب دشمنِ جمهوري اسلامي است؛ اينها را با هم مقايسه کنيد، ببينيد چه‌جوري درمي‌آيد؛ حالا محلّ بحث ما جنگ نرم است که خطرناک‌تر از جنگ سخت است؛ گاهي اوقات ما را به جنگ سخت و بمباران و حمله و مانند اين چيزها هم تهديد مي‌کنند امّا غلط زيادي مي‌کنند؛ [اين] نيست، زمينه‌ي اين کار را ندارند، جرئتش را هم ندارند و [اگر] هم بکنند تودهني مي‌خورند.

 

تلاش براي اتخاذ موضع تهاجمي در جنگ نرم با دشمن

امّا جنگ نرم چرا؛ جنگ نرم همين الان برقرار است، طرف مقابل مشغول حمله است؛ ما هم از اين طرف مشغوليم؛ حالا ما مشغول حمله‌ايم يا مشغول دفاعيم، آن [يک‌] بحث ديگري است که عقيده‌ي من اين است که اين طرف هم به جاي دفاع بايد حمله کند، ضمن اينکه مراکز دفاعي خودش را هم بايد حفظ کند.

 

دو گونه وضعيت قابل تصور براي افسران جنگ نرم

پس يک جنگي وجود دارد؛ حالا شما اين جنگ نرم را تشبيه کنيد به جنگ سخت و جبهه‌ي جنگ؛ مثل همان [وضعي‌] که الان فرض کنيد که در سوريه يا عراق يا يمن يا هرجاي ديگر هست؛ اين جنگ‌هايي که الان هست يا در دوران دفاع مقدّس، هشت سال در ايران بود. افسري را در نظر بگيريد که در قرارگاه خودش يا در سنگر خودش نشسته؛ اين افسر دو جور مي‌تواند باشد؛ دو نوع هويت يا دو نوع تعريف براي اين افسر وجود دارد: يک‌وقت اين افسر در هيئت يک انسان مصمّم، هوشيار، پُرانگيزه، اميدوار، پُرکار، داراي انديشه، انديشه‌ورز، شجاع و فداکار است. خب اگرچنانچه افسري در قرارگاه خود يا در سنگر خود با اين خصوصيات باشد، مي‌توان يک نتيجه‌اي را براي اين جنگ حدس زد. افسر شجاع است، رشيد است، بافکر است، باايمان است، بااميد است، تصميم دارد، انگيزه دارد؛ اين يک‌جور افسر است. همين افسر را مي‌شود با يک شاکله‌ي ديگري و با يک هويت ديگري فرض کرد. فرض کنيد آدمي است نااميد؛ يعني معتقد است که [جنگيدن‌] فايده‌اي ندارد؛ [مي‌گويد] بيخود ايستاده‌ايد، فايده‌اي ندارد؛ نااميد است. يا آدمي است تسليم‌پذير، حال معارضه کردن و ايستادگي کردن ندارد؛ حالا يک مقداري ممکن است بِايستد ولي وقتي فشار زياد شد و زور زياد شد تسليم مي‌شود؛ روحيه‌اش اين است. يا آدمي است فريب‌خور؛ به لبخند دشمن اعتماد مي‌کند، به فريب دشمن اعتماد مي‌کند يا اصلاً فريب دشمن را نمي‌فهمد. خب جنگ پُر از فريب و پُر از خدعه است؛ همه‌ي جنگها همين‌جور است: اَلحَربُ خُدعَة.(۴) در همين جنگهاي سخت، يکي از کارهاي اساسي، که يک فرمانده مقتدر مي‌تواند انجام بدهد، اين است که با يک عملياتي و با يک حرکتي دشمن را فريب بدهد؛ دشمن خيال کند از آنجا مي‌خواهد حرکت کند و حواسش به آنجا پرت بشود، بعد از پشت حرکت کند. حالا فرض کنيد اين افسر، افسري است فريب‌خور؛ نمي‌فهمد معناي فريب دشمن را و تشخيص نمي‌دهد. يا يک آدمي است اصلاً بي‌حال؛ دلش ميخواهد بگيرد استراحت کند و بخوابد. يا معتاد است؛ يا معتاد به موادّ مخدّر، يا معتاد به شهوت‌راني، يا معتاد به بعضي از اين بازي‌هاي کامپيوتري که اخيراً باب شده - شنيده‌ام بعضي‌ها به اين اعتياد پيدا ميکنند- و بي‌فکر و بي‌اعتنا به سرنوشت خود و ديگراني که به او چشم دوخته‌اند. يا سرگرم غرايز [است‌]؛ مثلاً همين آقاي افسر، در سنگر به فکر اشباع غرايز مادّي خود و غرايز حيواني خودش باشد؛ سرگرم عيش‌ونوش. پس اين افسر را در اين شکل و در اين هيئت و در اين شاکله هم ميشود تصوّر کرد. نتيجه‌ي جنگ چيست؟ معلوم است ديگر. پس هويت افسران جنگ نرم دو جور ميتواند تعريف بشود.

اين يکي از موارد سخت اختلاف بين ما و دشمنان ما است.>>

بصیرت